وقتی همخونه نداری خونه موندن نداره

دلم خیلی گرفته.خونه خالی،خونه غمگین،خونه سوت و کوره بی تو.رنگ خوشختی عزیزم دیگه از من دوره بی تو

از همه چی کلافم،همه چی خستم می کنه.از همه چی بریدم.از همه چی بدم میاد.از خودمم بدم میاد.

 

رو تن خستهء کوچه باز یه پرسهء شبونه

 

توی بهت بی کسیهام این منم یه بی نشونه

 

دلم می خواد بمیرم.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مژگان چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 05:38 ب.ظ http://sabzeh.blogsky.com

دوست من به زیبایی ها فکر کن؛ مثلا:
باران بهاری
فرو میریزد با شتاب
بر بشقاب های چرب.
نو دختری
خشک می کند دستانش را
با دامنی پر گل

میبینی دوست من؟ دل خوشی ها کم نیست.

مژگان عزیزم
ایکاش زیباییها به همان اندازه که می نمودند،زیبا بودند.برام دعا کن

الناز چهارشنبه 4 مهر‌ماه سال 1386 ساعت 11:49 ب.ظ http://www.sarzamine-yakhi.blogsky.com

سلام وبلاگ جالبی داری به وبلاگ منم سر بزن

سلام آشنای ناشناسم
به وبلاگت سر زدم.نظرت در مورد حرفهای تنهایی چیه؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد